تاریخچه شیرینی ایرانی
یکشنبه 30 مهر 96 دانستنی هاتاریخچه شیرینی ایرانی
اینکه چه کسی، کجا و چه سالی آستین بالا زد و با چه انگیزهای آرد و روغن و شکر را مخلوط کرد و از خمیر نرم به دست آمده، گلولههایی کوچکتر و بزرگتر از گردو جدا کرد و با فشار دست به آن فرم داد و بعد هم آنها را به دست تنورهای داغ سپرد، مشخص نیست؛ اما او یا آنها در زمانی نامعلوم کاری کردهاند که امروز میلیاردها انسان، شیرینی فکر خلاقشان را زیر دندان احساس میکنند.
شیرینیپزی یک هنر است با تمام کرشمههای یک هنر اصیل. باید در دهان گذاشت و آرامآرام زیر دندان بردش تا جادوی طعم و مزهاش فاش شود. دلکندن از آن شدنی نیست، صرفنظر از آن از عهده هر کسی برنمیآید، با اینکه کارشناسان تغذیه مضرات آن را قطار میکنند اما گوش شنوای زیادی وجود ندارد، تنها به این علت که شیرینی را با هیچچیز در دنیا نمیتوان عوض کرد.
مردم خاورمیانه عاشق شیرینیهای پر شهد هستند. آنها شیرینیهای پرملات خود را که با انبوهی از مغزها پوشانده شده پس از اتمام غذا یا همراه با آن میخورند، اروپاییها به خوردن شیرینی همراه با صبحانه میل دارند و کیکهای پوشیده از شکلات و میوههای فصل را میپسندند، مردم جنوب شرقی آسیا نیز مشتری شیرینیهای برنجی و بخارپز هستند و ما ایرانیها به شیوه هر چه پیش آید خوشآید، در هر کجا و به هر بهانه پای شیرینی را به جمعمان باز میکنیم تا به یمن طعم شیرین شیرینی، دقایقمان هم شیرین شود.
بوی ناصرالدین شاه میآید
اما چه کسی در سرزمین ما برای اولین بار کشف کرد با مخلوط کردن چند ماده خوراکی در دسترس میشود محصولی چنین پرطرفدار و متفاوت خلق کرد، از رازهای تاریخ است و بر ما پوشیده. ولی همین که کتاب تاریخ را ورق میزنیم و در آن دنبال سرنخهای تاریخی میگردیم به چند نام آشنا برمیخوریم که مثل بسیاری از امور معاصر در صنعت شیرینیپزی هم نقشی داشته است.
ناصرالدین شاه در تاریخ ما نامش نه به صورت مستقیم، بلکه به واسطه تلاشش برای تولید قند ایرانی با شیرینی و شیرینیپزی عجین شده است و اگر او و بعد هم رضاشاه نبودند، کارخانه قندی در ایران پا نمیگرفت که بعدها سبب رونق قنادی و شیرینیپزی شود.
آنچه نیاکانمان در تاریخ نگاشتهاند، حکایت از آن دارد در عهد ناصری که قناد به کسی گفته میشد که قند و نقل و نبات میفروخت در ایران قند خوب تولید نمیشد به طوری که قندهای تولید داخل بدون طعم بود و به جایش قندهای روسی و بلژیکی، هم خوشمزه و خوش طعم بود و هم باب دندان ایرانیهای چایخور.
پس قنادها که کار اصلیشان فروش قند بود از عرضه قند ایرانی نهتنها سود نمیکردند بلکه این کار به ضررشان نیز تمام میشد و به همین علت به فروش قندهای خارجی رغبت نشان میدادند؛ یعنی مسالهای که به مذاق ناصرالدین شاه خوش نمیآمد.
با اینکه تاریخ بدگوییهای مفصلی از این پادشاه کرده اما او کسی است که برای ارتقای کیفیت قند ایرانی آستین بالا زد و در ده کهریزک کارخانه قندسازی راه انداخت، ولی مثل اینکه قرار بود همه اتفاقات در عهد ناصری با توطئه و دسیسه همراه باشد، زیر پای کارخانه قند هم بعد از 12 روز کشیده شد و همچنان فروش قندهای روسی و بلژیکی در قنادیهای کشور ادامه یافت؛ حالا بماند این کارخانه ناکام در عهد قاجار در عهد پهلوی اول به کام رسید و اولین قندهای خوشمره ایرانی را تولید کرد.
داستان شکر هم باید چیزی مشابه این باشد، اما در تاریخ از کسانی که باعث رونق تولید شکر در ایران شدند به روشنی حرفی به میان نیامده تا آنجا که فقط میدانیم از سال 1300 خورشیدی به بعد بود که قند و شکر در کشور بهوفور یافت شد و مقدمهای فراهم کرد تا قنادهای دیروز به شیرینیپزهای امروز تبدیل شوند.
نسخههای سحرآمیز
تقلید از خارجیها بود یا فکر بکری که به ذهن قنادهای خلاق ایرانی رسیده بود، مشخص نیست اما به هر حال تولید شیرینی در ایران به یک شعبدهبازی میمانست. به احتمال زیاد اولین و بهترین شیرینی های پخته شده در کشور نیز راهی دربار شده، نه روانه خانه رعیت. اما آنچه در آن تردید نیست، همهگیرشدن خوردن شیرینی در کشور است که خیلی هم بسرعت اتفاق افتاده است.
میگویند در قدیم ایرانیها در بین شیرینیهای موجود در بازار چند قلم را بیشتر میپسندیدند؛ شیرینیهایی مثل مسقطی، راحتالحلقوم، نانبرنجی، شیرینی نخودچی، شیرینی بادامی، حاج بادام، نان پنجرهای، شیرینی شکری و شیرینیهای مربایی.اینها غیر از گز، حلواارده، حلوا نیمشکر (تهیه شده از آرد برنج، شکر، هل و گلاب) و شکرپنیر بود که بیشتر برای فاتحهخوانی اموات استفاده میشد، همچنین از آبنبات قیچیهای هلی، بادامی، پستهای و ترش یا نقلهای بیدمشکی، بادامی و خشخاشی.
سلطان شیرینی
شیرینیپزها که این طعمهای فوقالعاده را خلق کردهاند، تقریبا همه گمنام ماندهاند بجز یک نفر که در یزد زندگی میکرده و هنوز هم با اینکه از این دنیا رخت بربسته اما نامش مترادف با کیفیت است. حاجخلیفه علی رهبر را نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا به خاطر شیرینیهایش میشناسند. او کسی است که سال 1295 خورشیدی در یزد کارگاهی کوچک راه انداخت و شیرینیهای پرآوازهای پخت. او را شاید بشود کسی دانست که به همتش امروز مردم ایران و جهان با لذت، لوزهای پستهای، بادامی، بیدمشکی، نارگیلی، کیکهای یزدی، حاجیبادام، قطاب، پشمک، آبنبات مغزی و سوهان آردی را در دهان میگذارند و از آن حظ میبرند.
خوان هزار و یک رنگ
داستان شیرینی و شیرینیخوری در ایران در یزد تمام نمیشود، بلکه یزد فقط میتواند حکم خط شروع را داشته باشد. فارغ از اینکه ما اهل کجاییم و چه ذائقهای داریم، همه از دوستداران شیرینی هستیم؛ چه در عروسیها، چه در تولدها و چه در مراسم عزا که اگر مزهای شیرین به دهانمان بنشیند بدمان نمیآید. مردم قزوین شیرینیهای زیادی دارند اما انگار باقلوای لوزی، شیرینی اتابکی، نان نازک و نانبرنجی در آنجا طرفداران بیشتری دارد.
در تبریز هم قرابیه، لوز و راحتالحلقوم، در بوشهر نان پادرازی و رنگینک خرما، در کرمان کلمپه، کماج سهن، نان چرخی، حاجبادام، قطاب، برشتوک و نان پر، در کرمانشاه نانبرنجی و خرمایی، در آذربایجان غربی لوزانک، تنور شیرینی سی و سوجوق، در خوزستان کلوچههای سنتی، در ایلام کاک، کله کنجی و بزی برساق و در چهارمحال و بختیاری گز بلداجی. این خوان به این علت گسترده است که در سراسر ایران ذائقههای شیرینیپسند به حدی زیاد و متنوع است که هر روز دستور پختی تازه با طعمی بیسابقه به ذهن کسی در نقطهای دور و نزدیک خطور میکند.
خارجیخورها
چنته شیرینیپزهای وطنی از نسخههای سحرآمیز قنادی پر است، اما با این حال ذائقههای تنوعطلب برخی از ما کاری کرده که در کنار شیرینیهای خوشعطر و طعم میهنی، شیرینیهای کپی برابر اصل شده نیز طرفداران زیادی داشته باشد.
تارتهای توتفرنگی، میوهای، شکلاتی و انواع کیکهای خارجی، رقبای این روزهای شیرینیهای ایرانی است که برخی برای تغییر ذائقه و چشیدن طعمهای جدید و برخی برای متمایزکردن خود از دیگران به آن رویمیآورند.
البته شیرینیهای خارجی نیز جادویی از طعم و مزه دارد، ولی آن اصالت و رایحه بومی و ملی که در شیرینیهای ایرانی وجود دارد در هیچ یک از شیرینیهای مشابه پیدا نمیشود.